شکوفه گیلاسم امیر مهدی جانشکوفه گیلاسم امیر مهدی جان، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره
یاس سفیدم محمد طاها یاس سفیدم محمد طاها ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

❤ امیر مهدی اقاقیای سفید و محمد طاها یاس سفید من❤

نظافت

  سلام خوشمل پسمل مامانی . امشب اخرین شب قدره عزیزم از خدا میخواهم بهترین تقدیررا برایت بنویسد بزرگترین ارزوی من برای تو اینه که اول سلامت باشی و هزار سال زنده باشی و حافظ قران بشی و پسر صالحی برای من وبابایی بشی امیدوارم عمرت به عمر امام زمان بپیونده عزیزم امیدوارم جزو ملازمین رکابش باشی انشاالله.   امروز من اف شب کاری داشتم خونه هم حسابی کثیف بود بابایی بخاطر رمضان چون روزه است ظهر ها خونه نمیاد منم تنها بودم امیر هم که عاشق جارو برقی ! به ارزوش رسید از سر تا پای خونه رو تمیز کردم امیر مامان هم کنار من بود با هم گردگیری کردیم اشپزخونه رو شستیم دستشویی شستیم لباسها رو شستیم و خونه...
21 مرداد 1391

شبهای احیا با گل پسری

سلام سلام خوشمل پسمل مامان .دو شب از شبهای قدر هم گذشت فقط یک شب دیگه باقی مونده خدایا خودت تقدیرمان را زیبا بنویس بابایی هر دو شب را تنها رفت مسجد اما من و امیر تو خونه احیا گرفتیم گل پسری قران رو سرش گذاشت مثل مامان تسبیح به دست گرفت و وقتی جوشن کبیر میخوندم رفت کتاب داستانشو اورد گذاشت جلوش بعد یک چیزایی میگفت یعنی داره میخونه خدایا خودت پشت و پناهش باش خدایا خودت عاقبت بخیرش بکن انشاالله.مامان امشب شبکاره خیلی سرم درد میکنه چون پری شب هم که شبکار بودم دو شب هم که احیا داشتیم دوباره امشب شبکار فردا هم احیا . اما میگذره خدا میدونه که شغل ما هم عبادته. همین الان زن عمو علی برامون شله زرد اورد به نظر خیلی خوشمزه میاد باشه بر...
20 مرداد 1391

مهمانی

سلام خوشمل پسمل مامانی امشب رفتیم مهمانی و پسری واقعا اقا بود از همه بچه ها گل تر بود مثل یک اقا پسر گل نشست سر سفره افطاری و البته یک کم بیشتر غذا نخورد! بعد مثل یک پسر گل با بچه ها بازی کرد مهربون و خوش رفتار واقعا باعث سرافرازی مامانی نفسم.  ...
17 مرداد 1391

بهبودی2

بالاخره امروز تونستم یعنی وقت کردم که به دوستم زنگ بزنم تا حال بچه برادرشو بپرسم خدا روشکر خدارو شکر خیلی بهتر شده از دستگاه جدا شده بود ولی هنوز زیر انکوباتور است ظاهرا شیر هم درست نمیتونه بخوره و مرتب بالا میاره خدا خودش به بچه کمک کنه تا حالا که بخیر گذشته و با هر سختی بود مبارزه کرده اگه بیشتر طاقت بیاره عالی میشه به دوستم گفتم اخر اسم انتخاب کردید گفت بچه وقتی دو ماهه بوده باباش میخواسته بذاره کیان ما هم دلشو نشکستیم و گفتیم بذار با اینکه اگه من بودم یک اسم مذهبی برا بچه میذاشتم گفتم انشاالله که خیر باشه و خوش نام باشه انشاالله زندگیش علی وار باشه و ره رو حضرت علی باشه ان شاالله که حضرت علی پشت و پناهش باشه ...
16 مرداد 1391

سرما خوردگی 3

سلام خوشمل پسمل مامانی.عزیز دل مامان وقتی سرما خورد که هنوزم خوب نشده پشت سرش امار سرماخوردگی رفت بالا اول من بعد هم بابایی .شازده پسر هم که هنوز خوب نشده همش سرفه و عطسه ابریزش بینی و ...هنوز هم کواموکسی کلاو و هنوز هم بی اشتهایی... امروز هم که بابایی سر درد شدید داشت و گفت گلوم درد میکنه رنگش خیلی پریده بود گفتم بعد از ظهر نرو مغازه اما رفت گوش نمیده به حرف ادم که! دیروزگل پسری رفت دکتر از همون لحظه اول که وارد مطب شدم سر دردو دلم باز شد الهی بمیرم چقدر ازت بد گویی کردم! 1اقای دکتر امیر اصلا غذا نمیخوره همش شیر کاکایو میخوره! 2اقای دکتر امیر از وقتی مریض شده شیرشو هم نمیخوره الان چند روزه اصلا نمیدانم چطوری داره زندگی میکنه از بس...
16 مرداد 1391

ای بابا!

امروزوقتی عمو حسین امد و گفت دارم میرم تهران من و محمد ناراحت بودیم گل پسر مامانی مرتب میامد پیش من یک چیزی میگفت دوباره میرفت سراغ بابایی یک چیزی میگفت!ما هم حوصله نداشتیم جواب بدیم یک دفعه نفس مامان گفت :ای بابا!می خواستم بخورمشششششش!                                                             ...
14 مرداد 1391

خداحافظی

            سلام حوشمل پسمل مامان! امروز هم روزی بود دیروز پسری تب داشت من نتونستم خونه رو تمیز کنم گذاشتم برا امروز گفتم قبل از اینکه برم سر کار خونه رو تر و تمیز کنم اخه گل پسر خیلی بریز بپاش داره         همینطور که کار میکردم حسین داداش محمد امد  گفت امدم خداحافظی بهش گفتم کجا میخوای بری؟گفت ماموریت دارم یک ماه برم تهران خیلی ناراحت شدم گفتم دلمون برات تنگ میشه    کی برمیگردی؟گفت یک ماه دیگه!!!بیشتر نگران حال مامانش یعنی مادر شوهرم بودم چون حسین پسر اخر خانواده است و انصافا هم پسر بسیار خوب و خوش قلبی است وهمه دوستش دارند ماد...
14 مرداد 1391

بهبودی

سلام خوشمل پسمل مامانی .خدا رو شکر پسر برادر دوستم حالش بهتره انشاالله به زودی از دستگاه ونتیلاتور جدا بشه تا بتونن ببرنش خونه.خیلی ناراحت میشم وقتی میبینم دوستم میگه ما هنوز براش اسم انتخاب نمیکنیم چون امیدی نداریم که ... هر کار تا حالا تونستم انجام دادم برای دوستم اما ان کسی که همه چیز دستشه خداست انشاالله خدا این بچه را سلامت حفظ کنه خدا کنه گل پسر منم زودتر خوب بشه بینیش گرفته همش سرفه میکنه الهی بمیرم مامانی گلم . ...
13 مرداد 1391

یک روز بد

  سلام خوشمل پسمل مامان.امروز روز خیلی بدی بود چون نفس مامان بعد از اینکه دیشب کلی اب بازی کرد یک دفعه ساعت سه نصفه شب با داد و فریاد بیدار شد و همش میگفت درد!بمیرم الهی بروفن هم فایده نداشت . چکار کنم عاشق اب بازیه من مطمین بودم اب تو گوشش نرفته اما احتمالا سرما خورده بود چون سرفه و عطسه هم میزد. امروز هم این گریه ها ادامه داشت و از طرفی من و بابایی نذر داشتیم امروز افطاری بدیم بابا صبح زود رفته بود وسایلو بده اشپزخانه فیاض بخش و باید به اشپز کمک میکرد بهش زنگ زدم گفتم امیر خیلی بی تابی میکنه دارم میبرمش بیمارستان چون تعطیله و متخصص نیست بردمش بیمارستان خودمون دکتر گفت گوش گل پسرم عفونت کرده و باید کواموکسی کلاو بخوره  خیلی ...
13 مرداد 1391